Brabus Mercedes Benz 800 E V12 Cabriolet
مرسدس
بنز اینبار از گروه باراباس خود مدلی عرضه کرد که هواداران بنز در کشورهای
عربی به این خودرو علاقه زیادی نشان دادند. قلب تپنده ی این باراباس یک
موتور 12 سیلندر 6.3 لیتر می باشد و احتمالا مهندسان آلمانی این را کافی
ندانستند چونو با یک جفت توربو شارژر، قدرت این خودرو را در دور 5500 دور
بر دقیقه به 788 اسب بخار رساندند.
این مرسدس توانایی این را دارد
که به ازای هر لیتر سوخت 125.1 اسب بخار نیرو تولید کند. گشتاور این مدل هم
811 نیوتن متر می باشد. این خودرو ظرف مدت 3.7 ثانیه سرعت خود را از 0 به
100 کیلومتر در ساعت می تواند برساند و همچنین طی مدت 23.9 ثانیه سرعت این
خودرو از 0 به 200 کیلومتر در ساعت می رسد و بالاترین سرعت این مدل 231 متر
بر ساعت می باشد. قیمت پایه این خودرو 348.000 هزار یورو می باشد که با
سفارشات مشتری این قیمت بالاتر هم می رود.
کاخ سعد آباد تهران یکی از مراکز گردشگری معروف پایتخت هست که گردشگران داخلی و خارجی زیادی هر روز از ان بازدید می کنند.
از مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد تهران که یکی از نقاط اصلی گردشگران پایتخت به شمار می رود، فقط در ۴ روز نخست امسال هشتاد هزار نفر بازدید کردند.
کاخ موزه سعد آباد چند دهه است که با استقبال گردشگران داخلی و بین المللی همراه است و کم تر تور های گردشگری خارجی در سال های اخیر، ایران را بدون بازدید از کاخ سعد آباد تهران ترک کرده اند. کاخی که امروزه، استفاده های دیپلماتیک فراوانی از آن می شود و محل استقبال رسمی ریاست جمهوری اسلامی ایران از شخصیت های عالی رتبه خارجی است که به کشورمان سفر می کنند.
درباره کاخ سعد آباد
مجموعه فرهنگی هنری و تاریخی سعد آباد، متشکل از موزه و ۱۸ کاخ است. کاخی در شمال شهر تهران در محله ای که امروزه متمول ترین شهروندان پایتخت در آن سکنا گزیده اند و مسیر عبور و مرور مهمانان خارجی عالی رتبه رییس جمهور است. کاخی در پهنه پر طراوت کوهپایه های توچال و دره سرسبز دربند, بخش دل انگیزی از شمال شهر تهران شکل می گیرد که مجموعه سعدآباد با یک میلیون و صد هزارمترمربع وسعت دراین گستره غنوده است.
(تصویر اتاق خواب رضا شاه)
سعدآباد که از شمال با کوههای البرز,از شرق با گلابدره, از غرب با ولنجک و از جنوب با تجریش همسایگی دارد, در زمان قاجار, محل استقرار و ست تابستانی شاهان این سلسله بوده است.پس از کودتای ۱۲۹۹, در وسعتی تازه و الحاق باغ های مختلف, به اقامتگاه تابستانی رضاخان اختصاص یافته, کاخ و کوشک هایی به مناسبت و ضرورت های گوناگون در جای جای این پهنهء برتافته از درختان کهن و سپیدار و سرو, به فاصله ای از بازمانده بناهای قاجار سر برآورده که طی سالیان به چهارده کاخ کوچک و بزرگ, هرکدام به سبک و شیوه ای در معماری رسیده است.
سعد آباد همان طور که گفتیم شمال ۱۸ کاخ است که اکثر آن ها امروزه برای بازدید عموم باز هست. اما برای بازدید از ان ها باید بلیط جداگانه تهیه کرد و با یک بلیط نمی توان کل کاخ را مشاهده نمود.
هیجده کاخ کوچک و بزرگ از دوره های قاجاریه و پهلوی در سعدآباد وجود دارند:
۱- کاخ احمدشاهی (در اختیار بسیج خواهران) .
۲- کاخ شهوند (کاخ موزه سبز فعلی) .
۳- کاخ سفید (کاخ موزه ملت).
۴- کاخ اختصاصی (موزه تاریخ طبیعی سابق در حال حاضر در اختیـار نهاد ریاســت جمهوری) .
۵- کاخ اسود (سیاه) موزه هنرهای زیبا فعلی .
۶- کاخ شمس (موزه مردم شناسی) .
۷- کاخ اشرف (موزه ظروف و صنایع دستی) .
۸- کاخ غلامرضا (ساختمان تبصره ۳۶) .
۹- کاخ ملکه مادر (ســــاختمان جمهوری) .
۱۰- کاخ احمدرضا (در اختیار نهاد) .
۱۱- ساختمان عبدالرضا (امور اداری سعدآباد) .
۱۲- کاخ بهمن پهلوی پسر غلامرضا (ساختمان یونسکو) .
۱۳- کاخ شهرام پسر اشرف (موزه نظامی) .
۱۴- کاخ فریده دیبا (موزه آفرینشهای هنری)
۱۵- کاخ قدیم ولیعهد رضا پهلوی (موزه بهزاد).
۱۶- کاخ جدید ولیعهد رضا پهلوی (موزه دفینه سابق و در اختیار نهاد)
۱۷- کاخ فرحناز و علیرضا فرزندان محمدرضا شاه ( موزه خط و کتابت میرعماد).
۱۸- کاخ لیلا (موزه آبکار)
علاوه بر کاخ های مذکور و چندین ساختمان قدیمی دیگر , تاسیسات و امکانات دیگری همچون : سالن های مرغداری و گاوداری , موزستان و گلخانه های گوناگون , استخرهای مختلف , چشمه سارها , زمین های تنیس و سالن بولینگ , سینما و آمفی تئاتر روباز در این مجموعه ۱۱۰ هکتاری وجود دارند.
بقیه در ادامه مطلب /"
هنگامی که نام کاخ چهلستون به میان می آید، فکرها به سمت کاخ چهلستون اصفهان می رود. شاید کمتر کسی بداند که کاخ چهلستون دیگری نیز در قزوین وجود دارد که بنا به دستور شاه تهماسب، دومین پادشاه سلسله صفویه، بنا شد. این کاخ که در قلب بخش تاریخی شهر قزوین و در میان باغی مربع شکل به نام باغ سعادت قرار دارد، به عمارت کلاه فرنگی نیز مشهور است. کاخ چهلستون در زمانه ای که قزوین پایتخت ایران بوده، عمارت شاهی شاه تهماسب صفوی، پادشاه وقت به شمار می رفته است.
هر چند اکثر نقل قول های تاریخی بیان می کنند که این بنا و باغ به دستور شاه تهماسب صفوی ساخته شده؛ اما در برخی منابع آمده که این بنا در زمان شاه عباس کبیر احداث یا اینکه به شکل امروزی خود درآمده است. نقل شده کاخ هشت بهشت اصفهان با الهام از این بنا ساخته شده است.
امروزه کاخ چهلستون به موزه خوشنویسی تبدیل شده و آثار برخی از خوشنویسان و خطاطان هنرمند و به نام ایرانی مانند مالک دیلمی، میرعماد قزوینی، درویش عبدالمجید، محمد حسین عماد کتاب؛ به همراه آثار و اشیایی تاریخی که از کاخ به دست آمده در آن نمایش داده می شود. این عمارت در سال 1334 به شماره 389 در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است.
در سده نهصد هجری قمری، دو کشور ایران و عثمانی، دو همسایه قدرتمند، به شدت مراقب تحرک های یکدیگرند. عثمانی ها که همواره چشم به خاک ایران داشتند، منتظر فرصت و اشتباهی از سوی ایران هستند تا به این کشور، تاریخ و منابعش حمله کنند و مرزهای خود را گسترش دهند. این دوره ایست که عثمانی ها به کمک شیوه های نوین کشورداری و پادشاهانی قدرتمند، حکومتی برجسته ساخته و نام کشور بزرگ عثمانی را در تمام دنیا بر سر زبان ها انداخته بودند.
در این سوی مرزها، دومین پادشاهِ سلسله تازه تاسیس صفوی، شاه تهماسب، بر تخت نشسته بود. اما این سلسله هنوز چنان که باید و شاید جان نگرفته بود و خطر روز افزون عثمانی ها را به خوبی حس می کرد. از این رو در سال 951 هجری قمری به دلیل تهدیدهای ترکان عثمانی، شاه تهماسب تصمیم گرفت پایتخت را از تبریز به سمت شهرهای داخلی ایران ببرد و در این راه، قزوین مفتخر به نشان پایتختی ایران شد. حال قزوین نیاز به بنایی داشت که در خور پادشاه ایران زمین باشد و شکوه هنر و معماری صفوی را که تازه در حال پا گرفتن بود، به همگان نشان دهد. برای انجام این کار شاه تهماسب زمین های زنگی آباد را از میرزا شرف جهان، از بزرگان شهر قزوین، اری کرد تا عمارت شاهی را در آن بنا کند. او که شاهی هنر دوست بود، معماران فرهیخته کشور را به خدمت گرفت تا بنا به سنت باغ سازی ایرانی، باغی به شکل مربع در این اراضی احداث و عمارت هایی عالی، تالار، ایوان ها و حوض هایی زیبا در آن بنا کنند. عمارت کلاه فرنگی این گونه پدید آمد و نگین فرمانروایی در قزوین شد.
این مجموعه باغ در آن زمان 23 کاخ و 7 سردر ورودی داشت؛ باغی بسیار بزرگ که طول آن از خیابان واقع در سبزه میدان کنونی آغاز می شد و تا حیاط نادری ادامه پیدا می کرد. عرض آن نیز، جلوی اداره پست و تلگراف تا دیوار غربی شعبه بانک ملی را در بر می گرفت. زمان اما همیشه به کام عمارت کلاه فرنگی باقی نماند و گذر روزگار، صحنه حضور درباریان و افراد والا مقام را در این بنا به فراموشی کشاند. تا اینکه در دوره قاجاریه، محمد باقر سعدالسلطنه، فرماندار خوش ذوق قزوین به یاد روزهای باشکوه عمارت کلاه فرنگی، آن را بازسازی کرد و به آن نام چهلستون داد. در این دوران با اضافه شدن قسمت هایی به بنا به ویژه در طبقه دوم شکل ظاهری و باطنی عمارت مقداری تغییر کرد؛ اما متاسفانه بنا در دوره پهلوی تغییر کاربری داد و به عنوان فرمانداری مورد استفاده قرار گرفت. تزیینات کاخ به ویژه نقاشی های منحصربه فرد آن زیر پوششی از گچ پنهان شد. البته در سال 1337 این ساختمان تاریخی در فهرست آثار ملی قرار گرفت و گنجینه های تاریخی و با ارزش قزوین در آن به نمایش عموم درآمد.
بعد از انقلاب اسلامی و طی سال ها این کاخ مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت تا اینکه در نهایت عنوان موزه خوشنویسی به آن داده شد. عمارت کلاه فرنگی، کاخ چهلستون قزوین، به همراه سردر عالی قاپو، تنها بناهای باقی مانده از باغ های دوره صفویه در قزوین هستند.
ادامه مطلب رو اصلا از دست نده :)
بنای رختشویخانه، یا مجموعه تاریخی رختشویخانه، در قلب بافت تاریخی شهر زنجان قرار دارد. این بافت تاریخی منطبق بر حصار قدیمی شهر است. بنای رختشویخانه در یکی از مناطق پرتراکم مسی احداث شده است.
این بنا در مدت 15 ماه ساخته شده و در سال 1307 هجری شمسی، علی اکبر توفیقی، رئیس بلدیه شهر، آن را ه است. علیاکبر توفیقی فرزند آقا حسین زنجانی، اولین شهردار زنجان، بود. وی بانی بناهای عام المنفعهای همچون رختشویخانه، بنای مسجد غریبیه، نخستین مدرسه در محله سرچشمه زنجان (مدرسه توفیق) و غیره است.
مردم شهر لباس و رخت خود را در آن محل میشستهاند. چنین کاربری برای یک بنای عمومی در جهان مشابه ندارد یا کمنظیر است. این بنا در حال حاضر تعمیر و مرمت شده و به عنوان موزه مردمشناسی استفاده میشود و مردم میتوانند از آن بازدید کنند. بنای رختشویخانه در سالهای گذشته به جهت وجود هوای سرد در زمستانها برای بانوان زنجانی ساخته شده است.
این بنا را دو برادر به نامهای مشهدی اکبر معمار و مشهدی اسماعیل بنا ساختهاند.
زمین این بنا را علی اکبر خان توفیقی، اولین شهردار وقت زنجان، و در سال ۱۳۴۵ ه.ق رختشویخانه را در آن ساخت.
سبک و سیاق معماری این بنا را میتوان به شیوه اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی نسبت داد.
هدف از ساخت این رختشویخانه تامین امنیت و آسایش ن در یک مکان سرپوشیده بوده است.
از
نظر تشابه کاربری، چنین بنایی در هیچ قسمتی از ایران به این شکل دیده نشده
ولی از نظر معماری با مسجد عباسقلی خان و دروازه ارگ قابل مقایسه است.
این بنا به طور عامالمنفعه و شبانهروزی بوده و بابت استفاده از آن هیچ
پولی از شهروندان دریافت نمیشده است.
بنای رختشویخانه شهر زنجان هم
اکنون مهمترین موزه این استان است و در آن انواع لباسهای محلی، زیورآلات،
ابزار و وسایل بانوان آن دوره در معرض دید همگان قرار گرفته است.
بنای رختشویخانه بخشهای مختلفی دارد. آب آن از قنات قلعچه حاجی میربهاالدین تامین میشده است. فضاهای این مجموعه را میتوان به دو بخش مدیریت رختشویخانه، حیاط، قسمت مسی و فضای اصلی شستشوی رخت-که خود دارای چهار قسمت است- تقسیم کرد. حیاط محوطهای است شامل درختکاری و فضای سبز، و اعیانی آن دو اتاق و یک ورودی دارد. این ورودی فضاهای محوطه، سرایداری و محل شستشوی رخت را به هم وصل میکند. پلان و نمای این واحد مسی، بار فرهنگی دارد و به سبک معماری سنتی شناخته شده زنجان احداث شده است.
خزینه این رختشویخانه فضایی شبیه تراس و مشرف به فضای رختشویخانه است. به عبارتی میتوان آن را شاهنشین و محل مدیریت نامید. در گذشته، ورودی بنا به شبکه ارتباطی کوچههای شهر راه پیدا میکرده. خانمی، که گفته میشود همسر معمار این بنا بوده، کار کنترل و نظارت بر امور رختشویخانه را برعهده داشته و در قبال این کار مبلغی ماهیانه دریافت میکرده است. سرپرست رختشویخانه را رئیس بلدیه منسوب میکرده. از معماری این فضا چنین استنباط میشود که معمار آشنایی کاملی به شیوه سنتی داشته زیرا توانسته با کمک قوسها و نورگیرها فضای دلانگیزی را در قسمت بالای انبار سالن اصلی رختشویخانه و محل تردد افراد ایجاد کند.
شاید بتوان روستای تاریخی کندوان را یکی از شگفت انگیزترین روستاهای ایران و حتی جهان نام برد. روستای صخرهایی که نظیرش در سراسر دنیا به ندرت یافت میشود و به همین دلیل یکی از جذابترین مکانهای توریستی در شمال غربی ایران محسوب میگردد. معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب میآید. چرا که دیگر در ترکیه و آمریکا کسی در کاپادوکیه و داکوتا زندگی نمیکند. کندوان روستایی است بنا شده در صخره و تنها سازه این دهکده را سنگها تشکیل میدهند.
در این روستای تاریخی تنها هتل پنج ستاره لاله کندوان تبریز در دل صخرهها واقع شده است. این هتل دارای ۴۰ کرانه یا اتاق سنگی طبیعی میباشد که در حال حاضر در فاز اول از ۱۶ کرانه بهره برداری شده است. کرانهها در هتل صخرهای لاله کندوان شامل ۱ سوئیت امپریال ۲ سوئیت رویال و ۳ سوئیت کوچک همراه با جکوزی میباشد. ۶ کرانه کوچک نیز شامل جکوزی و ۳ کرانه دیگر در این هتل دارای دوش میباشد. آب لوله کشی شده موجود در هتل لاله کندوان، آب معدنی از دل کوههای کندوان است. هتل صخرهای میباشد و افراد سالمند و کسانی که مشکل پیاده روی دارند توجه کنند. به علاوه هتل فاقد هرگونه بالابر و آسانسور بوده و کاملا پلکانی میباشد. البته اگر به خانه یکی از افراد محلی و بومی منطقه برای صرف غذا و خوابیدن دعوت شدید هرگز آن دعوت را رد نکنید، زیرا میتوانید یک شب از زندگی خود را مانند کندوانیها بگذارنید و این تجربه بینظیری است.
ادن هازارد در تاریخ ۷ ژانویه ۱۹۹۱ در شهر للوویر متولد شده است. هازارد بازیکن فوتبال اهل بلژیک و بازیکن تیم چلسی است.
ادن به عنوان فرزند تیری هازارد، که خود بازیکن تیم آر.ای.ای لوویرزه بود،
قبل از آنکه از مرزهای بلژیک بگذرد و به لیل فرانسه ملحق شود، عضو تیم
محلی ای.اف.سی توبیزه بود. با این حال، او در می سال 2007 به توبیزه بازگشت
و در دیدار ابتدایی تیم ملی زیر 17 ساله های بلژیک در جام ملت های اروپا،
درخشید. او در آن بازی، علاوه بر بازی چشم نوازی که از خود به نمایش گذاشت،
یک گل هم برای کشورش از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند تا یکی از موانع
صعود هلند به نیمه نهایی مسابقات شناخته شود. ادن در آن زمان در مصاحبه ای
با یوفا گفته بود: "بازگشت دوباره به جایی که بیش از پنج سال در آن سپری
کردم و دیدن این همه چهره آشنا، واقعا دلچسب است. وقتی به جایگاه تماشاگران
نگاه می کردم، انگار فقط دوستان و خانواده ام در آن بودند."
بلژیک در نیمه نهایی آن بازی ها، توسط اسپانیایی که از وجود داوید دخیا و بویان کرکیچ نوجوان سود می برد، از دور بازی ها کنار رفت، ولی هازارد در همان مسابقه هم پایه گذار یکی از گل ها بود و توانست یکی از پنالتی های آخر بازی را هم با آرامش خاص خود، به گل تبدیل کند. باب بروویز، مربی تیم، پس از پایان بازی گفته بود: "هازارد بازیکن بسیار خوبی است و آینده زیبایی خواهد داشت."
المپیک لیل
پس از آن تورنمنت، هازارد اولین قرارداد حرفه اش با لیل را منعقد کرده و وارد تیم رزروهای آن شد. او سپس برای حضور در جام جهانی زیر 17 ساله ها راهی کره جنوبی شد و پس از بازگشت، در تاریخ 16 نوامبر 2007، اولین بازی اش برای تیم بزرگسالان را انجام داد و در نهایت 8 روز پس از آن، در لیگ یک هم بازی کرد.
او در فصل 08-2007 معمولا به عنوان یار تعویضی به کار گرفته می شد، اما سال پس از آن از سوی رودی گارسیا، سرمربی فعلی تیم رم، به عنوان یکی از اعضای ثابت تیم اول لیل شناخته شد. گل فوق العاده تماشایی راه دورش به تیم اوسر در سپتامبر آن فصل علاوه بر این که تبدیل شکست یک به 2 به پیروزی 3 بر دوی لیل را پی ریزی کرد، جایگاه هازارد در ترکیب ثابت تیم فرانسوی را هم استحکام بخشید.
ادن در فصل 10-2009، سال بسیار خوبی پشت سر گذاشت و یکی از دلایل عمده قرار گرفتن لیل در رده چهارم لوشامپیونه و کسب سهمیه لیگ قهرمانان بود. او سپس در دور یک هشتم لیگ اروپا هم درخشید و گل پیروزی تیمش در بازی رفت مقابل لیورپول را به ثمر رساند. او در آن فصل، برای دومین سال پیاپی، به عنوان بهترین بازیکن جوان لیگ یک برگزیده شد و فاصله بسیار کمی با لیساندرو برای کسب جایزه اصلی فصل داشت.
با این حال، فصل 11-2010، چندان برایش خوب آغاز نشد و هم از سوی باشگاه و هم از سوی تیم ملی، نیمکت نشین شد. خودش در این مورد می گوید: "باید بگویم تا حدی به استعداد و مهارتم شک کرده بودم، ولی دوران سخت و مشکلی پشت سر گذاشتم." این پایان ماجرای هازارد نبود و او در ماه اکتبر جایگاه از دست رفته اش را بازپس گرفته و شروع به گلزنی کرد. او در آن فصل به لیل کمک کرد پس از 64 سال در فرانسه دوگانه کند. خود هازارد هم به عنوان جوان ترین بازیکن تاریخ لیگ یک شناخته شد که جایزه بهترین بازیکن فصل را کسب می کند.
هازارد طی انجام ۱94 بازی برای لیل 50 گل به ثمر رساند.
چلسی
در 4 ژوئن 2012 باشگاه چلسی در وب سایت خود خبری مبنی بر قبول شرایط لیل فرانسه برای انتقال هازارد منتشر کرد. و پس گذراندن توافقات با هازارد و انجام معاینات پزشکی هازارد به چلسی پیوست.
قهرمانی لیل به معنای فرصت حضور هازارد در لیگ قهرمانان بود که در نهایت وی را در تیم فصل کاربران یوفا، نشاند. او همچنین در آن فصل، برای دومین بار بهترین بازیکن لیگ یک لقب گرفت. ادن در ماه می سال 2012، اولین هت ترین دوران ورزشی را مقابل نانسی لورین انجام داد و همه می دانستند که لیل دیگر برای او کوچک است. انتظارات به پایان رسید و او با مبلغی حدود 40 میلیون یورو به قهرمان اروپا، چلسی، پیوست.
او در همان اولین بازی اش برای چلسی در دیداری دوستانه گلزنی کرد و در مسابقه اولش در لیگ برتر مقابل ویگان هم دو پاس گل به نام خود ثبت کرد. در واقع ادن توانسته بود به خوبی با آبی پوشان لندنی که در حال گذار بودند، اخت شود و در نهایت مزد زحماتش را با قهرمانی در لیگ اروپا، گرفت.
هازارد مراحل پیشرفت را تحت نظر سرمربی جدید شیرهای لندن، ژوزه مورینیو، طی کرد و بعد از فصل درخشان 14-2013، به عنوان بهترین بازیکن جوان لیگ برتر هم شناخته شد. او همچنین یکی از ارکان تیم ملی بلژیکی بود که پس از 12 سال جواز حضور در جام جهانی را کسب کرده بود. هازارد با پی ریزی گل های پیروزی کشورش مقابل روسیه و الجزایر، تاثیر خود را در برزیل هم نشان داد.
هازارد در فصل 2014/15 به عنوان بهترین بازیکن سال فوتبال انگلیس شد. وی در این فصل 52 بار برای آبی های لندن به میدان رفت و موفق شد 19 گل و 13 پاس گل در کارنامه خود ثبت کند.
تیم ملی بلژیک
نمایش های رضایت بخش هازارد در لیل از دیدگاه سرمربی تیم ملی بلژیک، رنه فندریکن، هم دور نماند که در آن زمان در صحبت هایی گفته بود: "ادن بسیار مستعد بوده و لایق دعوت به تیم ملی است." در 18 نوامبر 2008، هازارد 17 ساله اولین دیدار ملی اش را مقابل لوکزامبورگ انجام داد. پس از آن هم در آگوست همان سال تحت نظر دیک اددوکات، به عنوان یکی از مهم ترین اعضای تیم شناخته شد و مسئولیت های بیشتری به وی عطا شد.
زندگی شخصی
ادن از پدر و مادری فوتبالی بدنیا آمد است، پدر او تیری به عنوان هافبک دفاعی و مادرش کارین در پست مهاجم بازی میکرد. پس اینکه از فوتبال کناره گیری کردند هردو آنها معلم ورزش شدند، پدر او در سال 2009 به منظور رسیدگی بیشتر به خانواده خود را بازنشسته کرد. او فرزند بزرگ خانواده است و سه برادر با نام های تورگان، کیالین و ادان که هر سه آنها فوتبالیست هستند دارد. ادن در 19 دسامبر 2010 با ناتاشا ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو پسر به نام یانیس که بزرگتر و لئو که در فوریه 2013 بدنیا آمد هستند.
آمار :
لیل (2012-2007 )- 194 بازی (50 گل)
چلسی(2016-2012) - 196 بازی (51 گل)
تیم ملی بلژیک - 62 بازی (12 گل)
افتخارات :
لیل:
لیگ 1: 11-2010
جام حذفی فرانسه: 11-2010
چلسی:
لیگ برتر : 15-2014
جام اتحادیه: 15-2014
لیگ اروپا: 13-2013
بازیکن سال لیگ 1 فرانسه: 11-2010 و 12-2011
بازیکن جوان سال لیگ 1 فرانسه:09-2008 و 10-2009
تیم منتخب لیگ 1 فرانسه: 10-2009 ، 11-2010 و 12-2011
بازیکن ماه لیگ 1: مارس 2010 ، مارس 2011 و مارس 2012
بازیکن سال لیگ برتر: 15-2014
بازیکن سال نویسندگان انگلیس: 15-2014
بازیکن سال لیگ برتر به انتخاب بازیکنان: 15-2014
بازیکن جوان سال لیگ برتر: 14-2013
تیم منتخب لیگ برتر: 13-2012 ، 14-2013 و 15-2014
بازیکن سال چلسی: 14-2013 و 15- 2014
بازیکن سال چلسی به انتخاب بازیکنان: 15-2014
کاخ سعد آباد تهران یکی از مراکز گردشگری معروف پایتخت هست که گردشگران داخلی و خارجی زیادی هر روز از ان بازدید می کنند.
از مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد تهران که یکی از نقاط اصلی گردشگران پایتخت به شمار می رود، فقط در ۴ روز نخست امسال هشتاد هزار نفر بازدید کردند.
کاخ موزه سعد آباد چند دهه است که با استقبال گردشگران داخلی و بین المللی همراه است و کم تر تور های گردشگری خارجی در سال های اخیر، ایران را بدون بازدید از کاخ سعد آباد تهران ترک کرده اند. کاخی که امروزه، استفاده های دیپلماتیک فراوانی از آن می شود و محل استقبال رسمی ریاست جمهوری اسلامی ایران از شخصیت های عالی رتبه خارجی است که به کشورمان سفر می کنند.
درباره کاخ سعد آباد
مجموعه فرهنگی هنری و تاریخی سعد آباد، متشکل از موزه و ۱۸ کاخ است. کاخی در شمال شهر تهران در محله ای که امروزه متمول ترین شهروندان پایتخت در آن سکنا گزیده اند و مسیر عبور و مرور مهمانان خارجی عالی رتبه رییس جمهور است. کاخی در پهنه پر طراوت کوهپایه های توچال و دره سرسبز دربند, بخش دل انگیزی از شمال شهر تهران شکل می گیرد که مجموعه سعدآباد با یک میلیون و صد هزارمترمربع وسعت دراین گستره غنوده است.
(تصویر اتاق خواب رضا شاه)
سعدآباد که از شمال با کوههای البرز,از شرق با گلابدره, از غرب با ولنجک و از جنوب با تجریش همسایگی دارد, در زمان قاجار, محل استقرار و ست تابستانی شاهان این سلسله بوده است.پس از کودتای ۱۲۹۹, در وسعتی تازه و الحاق باغ های مختلف, به اقامتگاه تابستانی رضاخان اختصاص یافته, کاخ و کوشک هایی به مناسبت و ضرورت های گوناگون در جای جای این پهنهء برتافته از درختان کهن و سپیدار و سرو, به فاصله ای از بازمانده بناهای قاجار سر برآورده که طی سالیان به چهارده کاخ کوچک و بزرگ, هرکدام به سبک و شیوه ای در معماری رسیده است.
سعد آباد همان طور که گفتیم شمال ۱۸ کاخ است که اکثر آن ها امروزه برای بازدید عموم باز هست. اما برای بازدید از ان ها باید بلیط جداگانه تهیه کرد و با یک بلیط نمی توان کل کاخ را مشاهده نمود.
هیجده کاخ کوچک و بزرگ از دوره های قاجاریه و پهلوی در سعدآباد وجود دارند:
۱- کاخ احمدشاهی (در اختیار بسیج خواهران) .
۲- کاخ شهوند (کاخ موزه سبز فعلی) .
۳- کاخ سفید (کاخ موزه ملت).
۴- کاخ اختصاصی (موزه تاریخ طبیعی سابق در حال حاضر در اختیـار نهاد ریاســت جمهوری) .
۵- کاخ اسود (سیاه) موزه هنرهای زیبا فعلی .
۶- کاخ شمس (موزه مردم شناسی) .
۷- کاخ اشرف (موزه ظروف و صنایع دستی) .
۸- کاخ غلامرضا (ساختمان تبصره ۳۶) .
۹- کاخ ملکه مادر (ســــاختمان جمهوری) .
۱۰- کاخ احمدرضا (در اختیار نهاد) .
۱۱- ساختمان عبدالرضا (امور اداری سعدآباد) .
۱۲- کاخ بهمن پهلوی پسر غلامرضا (ساختمان یونسکو) .
۱۳- کاخ شهرام پسر اشرف (موزه نظامی) .
۱۴- کاخ فریده دیبا (موزه آفرینشهای هنری)
۱۵- کاخ قدیم ولیعهد رضا پهلوی (موزه بهزاد).
۱۶- کاخ جدید ولیعهد رضا پهلوی (موزه دفینه سابق و در اختیار نهاد)
۱۷- کاخ فرحناز و علیرضا فرزندان محمدرضا شاه ( موزه خط و کتابت میرعماد).
۱۸- کاخ لیلا (موزه آبکار)
علاوه بر کاخ های مذکور و چندین ساختمان قدیمی دیگر , تاسیسات و امکانات دیگری همچون : سالن های مرغداری و گاوداری , موزستان و گلخانه های گوناگون , استخرهای مختلف , چشمه سارها , زمین های تنیس و سالن بولینگ , سینما و آمفی تئاتر روباز در این مجموعه ۱۱۰ هکتاری وجود دارند.
بقیه در ادامه مطلب /"
به مرور نکاتی در مورد بازیکن جوان منچسترسیتی پرداخته ایم.
طرفداری- باشگاه منچسترسیتی به صورت رسمی لروی سانه را از تیم شالکه آلمان به خدمت گرفت .
به نقل از وبسایت باشگاه منچسترسیتی، به مرور نکاتی در مورد این بازیکن جوان و ملی پوش آلمانی می پردازیم. او پنجمین منچسترسیتی در این پنچره نقل و انتقالات است.
تولد |
او در شهر اشن، یکی از شهر های بزرگ آلمان متولد شد. خانواده سانه کاملا ورزشی بود و او از کودکی با ورزش بزرگ شد. مادر او، رجینا سانه دارنده مدال برنز المپیک در رشته ژیمناستیک است و پدرش سولی مانه در دهه 80 میلادی در تیم های نورنبرگ و واتنشید بازی کرده است و 174 بازی بوندسلیگا 51 گل به ثمر رسانده است.
تجربه حضور در باشگاه های بزرگ در سن کم |
این وینگر 20 ساله از سال 2008 تا 2011 در جوانان بایرلورکوزن حضور داشت و از سال 2011 به شالکه رفت و از سال 2014 در تیم اصلی آبی های گلزنکلشن بازی کرد. او تجربه بازی در باشگاه های بزرگ را از دوران نوجوانی دارد.
شروع |
او اولین بازی اش برای شالکه را در 14 آپریل سال 2014 انجام داد. او در دقیقه 77 بازی با اشتوتگارت به جای مکس مایر وارد زمین شد.
وی دو ماه پس از اولین بازی اش برای تیم زیر 21 سال آلمان به تیم ملی بزرگسالان آلمان دعوت شد. اولین بازی ملی اش را نوامبر 2015 در مقابل فرانسه انجام داد. او در دقیقه 61 به جای دراکسلر وارد زمین شد. در یورو 2016 نیز 11 دقیقه در نیمه نهایی مقابل فرانسه بازی کرد.
رکورد گلزنی |
او جزو جوان ترین گلن شالکه در لیگ قهرمانان اروپا است به مانند دراکسلر و مکس مایر. او در 10 مارس 2015 مقابل رئال مادرید موفق به گلزنی شد.
استایل بازی |
او یکی از تکنیکی ترین بازیکنان بوندسلیگا بود. در فصل 2016 او بیش از 100 دریبل در بوندسلیگا زد. بیش از هر بازیکن دیگری و میانگین 2.8 دریبل موفق را ثبت کرد. او قابلیت بازی در پست های متفاوتی را دارد و به نظر در تیم پپ به راحتی جا خواهد افتاد. خود پپ در سال 2015 از سانه ستایش کرده بود. سرمربی تیم ملی آلمان نیز بسیار به بازی سانه علاقه مند است.
در نهایت لروی سانه در فصل آینده شماره 19 سیتیزن ها را بر تن خواهد کرد.
ده سال است که فیلمهای مارول وارد فاز جدیدی شده و دنیای ابرقهرمانانه کامیکبوکهایش وارد پرده نقرهای شدند و بعد از گذشت حدود ۱۸ فیلم و چند سریال، حالا سرانجام آن سر رسیده و حماسه قرار است که تمام شود. (یا لااقل فعلا این فازش به پایان برسد) برادران روسو که امتحان خود را در تجمیع ابرقهرمانان در یک اثر سینمایی واحد به خوبی در ساخت فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی پس دادهاند، بار دیگر پشت دوربین قرار گرفته و قسمت سوم انتقامجویان با نام «نبرد بینهایت» را خلق کردهاند؛ فیلمی که بسیاری از ابرقهرمانان جهان سینمایی مارول در آن حضور دارند و ثمره ده سال برنامهریزی است.
دو حالت وجود دارد، یا از فیلمهای سوپرهیرویی (ابرقهرمانی) خوشتان میآید و یا با این سبک فیلمها انس نمیگیرید، اگر از بخش اول هستید که فبهاالمراد و اگر جزو قشر دوم هستید ضمن احترام به نظرتان، باید بگویم که لااقل تاثیر شگفتی که این آثار در چند ساله اخیر روی سینما (و حتی دیگر صنعتهای سرگرمی) داشتهاند را که منکر نیستید؟ و یا قدرت جلوههای ویژه خارقالعاده این قبیل فیلمها و قدرت سرگرمی که برای مخاطبین خودشان خلق کردهاند را که قبول دارید؟ اگر این مسائل را میپذیرید که هیچ، ولی اگر آسمان به زمین بیاید هم باز با این گونه فیلمها مشکل دارید و قهرمان محوری توی قاموستان فرو نمیرود، اینجا چه کار میکنید؟
بزرگترین مشکلی که سر نوشتن درباره آخرین فیلم سینمایی جهان مارول وجود دارد، صحبت درباره آن بدون اسپویل کردن خط داستانی است. مساله اسپویل در فیلم Avengers Infinity War مثل فصلهای جدید سریال بازی تاج و تخت در بین کاربران تبدیل به یک موضوع مهم شده و بسیار توییتها و ویدئوها و. درباره عدم اسپویل ساخته شده است. اما بگذارید خیالتان را از این بابت راحت کنم که در این مطلب اگر بر فرض جایی هم مجبور به اسپویل بخشی از داستان فیلم شدیم، قبلش هشدار خطر لوث شدن داستان را مینویسیم تا از آن چند سطر در صورت دلخواه گذر کنید.
فیلم Avengers Infinity War در حقیقت بخش اول یک دوگانه محسوب میشود و شاید بتوان گفت که به خودی خود فیلم کاملی نیست، حتی عدهای معتقدند بررسی این فیلم به صورت مجزا کار چندان درستی نیست چرا که دستاندرکاران فیلم آن را به صورت یک اثر واحد در دو قسمت ساختهاند. بخش دوم فیلم اما تا اطلاع ثانوی نام دیگری بر خود گرفته و آن نامگذاری بخش ۱ و بخش ۲ گویا فعلا منسوخ شده، از همین جهت میتوان گفت که فیلم جدید یک فیلم مستقل و جداگانه محسوب شده و باید بهطور مجزا به آن نگاه شود.
داستان فیلم بعد از ده سال به جایی رسیده که تعداد زیادی از ابرقهرمانان گرد هم آمدهاند و تعداد اعضای گروه انتقامجویان بسیار بیشتر از نسخه اولیه آن شده است. حالا در فیلم جدید ما کاراکترهایی چون پلنگ سیاه و دکتر استرنج را داریم و دو غایب فیلم قبلی انتقامجویان یعنی ثور و هالک هم به میدان مبارزه برگشتهاند.
ادامه مطلب رو از دست ندین /" :)))
سری God of War بی شک یکی از محبوب ترین مجموعه های حاضر در نسل ششم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 2 بود که کمی بعد در قالب نسخه ی سوم و همچنین نسخه ای فرعی (Ascension) راه خود را به نسل هفتم بازی های کامپیوتری و کنسول Play Station 3 نیز باز کرد. اگر چه درخشش کریتوس (قهرمان محبوب و بی اعصاب سری God of War) در نسل هفتم بازی های کامپیوتری به اندازه ی نسل پیش از خود نبود و به موجب آن گام های آتی این مجموعه ی پر طرفدار اندکی دچار لغزش و تزلزل شد، اما عده ی فراوانی از هواداران سریGod of War همچنان چشم انتظار معرفی رسمی و پس از آن انتشار تازه ترین نسخه از این مجموعه یعنی بازی God of War 4 هستند. اثری که مدت هاست فرآیند تولید آن از سوی سازندگان این اثر یعنی اعضای استودیو سونی سانتا مونیکا مورد تایید قرار گرفته اما در عین حال تا این لحظه هیچ نکته ای از این بازی در اختیار علاقه مندان قرار نگرفته است. با این حال به تازگی شاهد درز کردن اطلاعات جالبی از بازی God of War 4 به بیرون از فضای استودیوی سازنده ی آن هستیم که در نوع خود نکات هیجان انگیزی را در بر می گیرند.
بر اساس این اطلاعات جدید داستان نسخه ی چهارم از سری God of War هیچ ارتباطی به اساطیر یونان باستان (که داستان و شخصیت های حاضر در نسخه های پیشن این مجموعه از آن منشعب شده بودند) نخواهد داشت و به طور کامل بر اساطیر قدیمی مردمان محدوده ی اسکاندیناوی متمرکز خواهد بود. به این ترتیب و بر اساس این اطلاعات جدید، در بازی God of War 4 دیگر هیچ خبری از خدایانی نظیر زئوس یا پوزیدون نیست و پس از قلع و قمع شدن کامل آن ها توسط جناب کریتوس در نسخه های پیشین سری God of War ، به نظر می رسد که اکنون نوبت به ملاقات با خدایانی نظیر اودین یا ثور رسیده باشد. البته وجود هیچ کدام از این شخصیت ها در بازی God of War 4 به طور قطع مشخص نیست و حتی هویت قهرمان اصلی داستان این بازی هم همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. با این حال برخی از تصاویر جدید منتشر شده از این بازی (که می توانید آن ها را در لابلای این مطلب مشاهده نمایید) شخصیتی را به تصویر کشیده اند که شباهت فراوانی به کریتوس دارد و نسخه ای جا افتاده تر از او با ریشی انبوه (بخوانید محاسن!) را تداعی می کند. اگر چه با توجه به سرنوشت کریتوس در نسخه ی سوم از مجموعه بازی های God of War حضور او در بازی God of War 4 کمی عجیب به نظر می رسد؛ اما با توجه به فضا و دنیایی که رویداد های مجموعه بازی های God of War در آن اتفاق می افتد حضور کریتوس در بازی God of War 4 ، آن هم در قامت نسخه ای استحاله یافته از این شخصیت محبوب، چندان غیر ممکن و دور از انتظار نیست. خصوصاً این که بر اساس اطلاعات درز کرده از بازی God of War 4 شخصیت نخست این بازی مدت های مدیدی را در زندان سپری کرده است. بنا بر این به موجب بازی کردن با مفاهیم فلسفی می توان جناب کریتوس را از دنیای نیستی به هستی مجدد باز گرداند و او را از زندان نابودی رهایی بخشید تا باز هم در دنیایی کاملاً جدید پاشنه ها را ور کشیده و در قالب شخصیتی استحاله یافته تمام عالم و آدم را از دم تیغ خشم خود بگذراند.
به نظر می رسد که سلاح اصلی شخصیت نخست بازی God of War 4 یک تبر خواهد بود
بر اساس اطلاعاتی که همراه با تصاویر جدید بازی God of War 4 به بیرون درز کرده اند، داستان بازی God of War 4 در یکی از مهم ترین سرزمین های نه گانه ی موجود در اساطیر مردمان شمال اروپا یعنی سرزمین آزگارد رخ می دهد و پل معروف بیفراست (ملقب به پل رنگین کمان که خود وامدار پل های قدیمی تر موجود در باور های دیگری نظیر پل چینوات است) نیز یکی از لوکیشن های اصلی بازی God of War 4 خواهد بود (بنا بر این رویارویی قهرمان بازی God of War 4 با خدای آذرخش یعنی ثور در این بازی چندان دور از انتظار نیست). همچنین اطلاعات مذکور حکایت از این دارند که شخصیت اصلی بازی God of War 4 قادر است به کمک تبر خود شاخه های در هم تنیده ی تاک را بریده و از آن ها پل های متعددی برای عبور از مناطق نا هموار و دور از دسترس موجود در مراحل این بازی بسازد. همچنین گفته می شود که محیط بازی God of War 4 با برخی فعالیت های قهرمان داستان (از جمله همین بریدن شاخه های تاک) تعامل های متعددی را برقرار خواهد ساخت.
ادامه مطلب رو ببینید :)))
شهیدان ستاره های درخشانی هستند که با نور خود، راه هدایت و کمال را روشن نگه می دارند. هر یک از این ستارگان درخشان(شهدا)، می تواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است. اگر این حقیقت، به وسیله کسانی که امروز در قبال شهیدان مسئولیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه داشته شود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هنوز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه الصّلاه والسّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روش ها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.»
شهدای دانشمند هسته ای ایران، سند مظلومیت ایران اسلامی هستند. دانشمندانی که با ویژگی های مشترک، اهداف هماهنگ و تلاش های مستمر در مسیر زنده نگه داشتن چرخه هسته ای کشور گام برداشتند.
اولین ویژگی مشترک این شهیدان وطن پرستی بود. آنان به رغم تهدیدهایی که می شدند، تا زمانی که جانشان را فدا کردند و بزرگ ترین دارایی شان را در این راه تقدیم کردند، به وظیفه خود به بهترین شکل عمل کردند.
دومین ویژگی بارز این شهیدان، تعهد و مسئولیت پذیری آنان بود. همه این افراد تا پای جان، پای مسئولیتی که به آنها محول شد، از هیچ کوششی دریغ نکردند و تا لحظه آخر ماندند و کار کردند و به پیشرفت علم و تکنولوژی این کشور کمک کردند.
سومین ویژگی مشترک این شهیدان، خصیصه بارز تسلط بر علمشان بود، تمام آنها از دانشگاه های کشورهای پیشرفته دنیا پیشنهاد داشتند، اما به خاطر عشق و علاقه به وطن این پیشنهادها را رد کردند و ترجیح دادند که از تخصص خود برای کشورشان استفاده کنند.
ویژگی چهارم این شهیدان که ویژگی بارز و علت شهادت آنها بود، پیوندی بود که بین علم، تحقیق و عمل بر قرار کردند، همه این افراد دارای مقالات برجسته علمی - پژوهشی در داخل و خارج کشور بودند، از لحاظ بحث های علمی بسیار فعال و افراد قوی بودند اما با این حال اینها در حد تئوری باقی نماندند و این تئوری را به عرصه عمل درآوردند.
شهدای هسته ای ایران نماد پیشرفت، علم و آمیختگی علم، ایمان، شجاعت، خون و شهادت هستند که جوانان با بصیرت ایران باید راه آنها را ادامه داده و با پیشرفت روز افزون در عرصه علم و فناوری انتقام خون آنها را از دشمنان و معاندان نظام اسلامی پس گیرند.
شهادت پاداش این غیور مردانی بود که با جهاد علمی خود، چراغ علم و روشنایی را در سنگر دانشگاه پرفروغ نگه داشتند و در نهایت با اهدای خون خود، درخت انرژی هسته ای ایران را آبیاری کردند. شهادت بر این مردان آسمانی مبارک باد.
شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمان های بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزش های معنوی دست یافتند.
اجر و پاداش الهی برای این جانفشانی ها و خون های به ناحق ریخته، بزرگ ترین تسلی است. ضمن آن که قدردانی و ارزش گذاری مردم و رسانه ها، تسلای دیگری برای تحمل این حادثه سخت و سنگین است و این صبر و تحمل شما، موجب جلبِ رحمت الهی می شود. راه معنوی و علمی آنان را ادامه دهید و چراغ پرفروغی برای ارشاد و راهنمایی جوانان این سرزمین باشید.
هواپیمای امام با تمام دلنگرانیهایش سرانجام صبح روز 12 بهمن سال 57 در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست. سرود «خمینی ای امام، خمینی ای امام» در سالن فرودگاه چنان پرطنین بود که همه را میخکوب کرده بود. متن پیام خوشامدگویی که توسط استاد شهید مطهری نگاشته شده بود توسط یکی از دانشجویان قرائت شد.
ماشین حامل حضرت امام در میان سیل جمعیت خروشان ایران اسلامی راهی بهشت زهرا گردید تا ضمن تجدید پیمان با شهدای انقلاب اولین دیدار را با مردم که او را به عنوان امام خود با عشق و علاقه پذیرا گشته بودند، سخن بگوید سپس امام سخنرانی تاریخی خود را آغاز میکنند:
«بسمالله
الرحمن الرحیم. ما در این مدت مصیبتها دیدهایم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ،
مصیبتهای زنهای جوانمرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست
داده. این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبول ندارند،
ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از او پشتیبانی
کرده. بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که
اینها ساقط شوند. ما به واسطهی آرای مردم، مجلس مؤسسان و دولت موقت و دولت
دائم را تعیین میکنیم.
با اتمام سخنرانی
امام جمعیت مجدداً به سمت جایگاه هجوم آوردند. امام نتوانست سوار
هلیکوپتر گردد و بلافاصله سوار بر آمبولانسی که آنجا بود، شدند. بالاخره
در بین راه امام سوار هلیکوپتر شدند و به سمت تهران پرواز کردند. امام
بلافاصله به بیمارستان هزار تختخوابی رفتند تا از مجروحان حوادث اخیر که در
آنجا بستری بودند دیدار کنند. امام از بیمارستان به منزل یکی از بستگان
خود رفتند و عصر نیز با تماس به مدرسه رفاه از محل اقامت خود مسئولان کمیته
استقبال را مطلع میسازند.
در گزارشات رومهها ارقام جالبی از شکستن تلویزیونها به علت قطع پخش برنامهی ورود امام آمده است.
خبرگزاری
یونایتدپرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را چهار
میلیون نفر و در بهشت زهرا نیم میلیون نفر گزارش نمود. رادیو کلن شمار
جمعیت را پنج تا شش میلیون ذکر کرده است. خبرنگاران داخلی نیز تعداد جمعیت
را پنج میلیون نفر ذکر کردند.
در حدود ساعت 11:05 ماشین حامل امام
وارد میدان آزادی شده و در میان شور و شوق و اشتیاق شدید استقبالکنندگان و
پس از یکبار دور زدن دور میدان وارد خیابان آزادی شد. ماشین امام که چند
نفر هم برای محافظت روی سقف آن نشسته بودند با طی مسافت چند کیلومتری دور
میدان و در میان بارانی از گل و گلاب و نقل که بر ماشین میبارید و اشکهای
شوق که بر گونهها جاری بود به سمت دانشگاه تهران به حرکت درآمد.
امام
در مقابل دانشگاه به علت تراکم بیش از حد مستقبلین بالاجبار سخنرانی
ننمودند و از چهار راه ولیعصر به سوی میدان راهآهن به حرکت درآمدند، شاید
یکی از دلایل عدم سخنرانی امام غیر از تجمع و تراکم در مقابل دانشگاه همین
وضعیتی بود که گروههای ی برای سوءاستفاده به وجود آورده بودند.
امام
در ساعت 10:5 اولین شب اقامت در ایران علیرغم خستگی زیاد اعضای کمیته
برگزاری استقبال را به حضور پذیرفتند و برای آنان سخنرانی کردند.
کمتر کسی در دنیا وجود دارد که به ورزش فوتبال علاقه نداشته باشد و آن را دنبال نکند. فوتبال یکی از محبوب ترین ورزش های جهان به شمار رفته و می توان آن را پلی به سوی فرهنگ و آداب و رسوم دیگر کشورها دانست. در این رشته تا به حال بازیکنان و ستاره های زیادی حضور داشته اند که از جمله آنها می توان به پله، مارادونا و رونالدوی برزیلی اشاره نمود. با این حال امروز را باید عصر درخشش کریستیانو رونالدو و لیونل مسی بدانیم.
این دو فوق ستاره در باشگاه های رئال مادرید و بارسلونا عملکرد خیره کننده ای داشته و تا به حال گلهای زیادی به ثمر رسانده اند. در این میان نقش تلاش و کوشش در ساقهای کریستیانو رونالدو بیشتر دیده می شود. بازیکن پرتغالی در دوران نوجوانی روزهای سختی را پشت سر گذاشته و توانسته خودش را به جایگاه فعلی برساند. علی رغم آنکه رسانه ها بسیار زیاد به زندگی وی پرداخته اند، اما حقایقی درباره رونالدو وجود دارد که کمتر کسی از آن ها آگاه است. روزگشت در این مقاله قصد دارد آنها را مورد بررسی قرار دهد.
1-نام کامل او کریستیانو رونالدو دوس سانتوس آویرو است، اما همه وی را به نام کریستیانو رونالدو می شناسند.
-2-او روز ۵ فوریه سال ۱۹۸۵ میلادی در مادیرای پرتغال به دنیا
آمد.
-3-پدرش به خاطر علاقه به رونالد ریگان، فامیلی اش را به رونالدو تغییر داد.
4-ستاره پرتغالی رئال مادرید کوچکترین فرزند خانواده به شمار می
رود و برادر و خواهران او به ترتیب هیوگو، الما و لیلیانا کاتیا نام دارند.
5-وی در شرایط سخت مالی بزرگ
شده و به گفته خودش با خواهران و برادرانش در یک تخت می خوابیده است.
6-رونالدو در هشت سالگی برای تیم آماتور آندورینیا بازی کرد؛ همان تیمی که
پدر او در آن نگهدارنده وسایل بود.
7-مادر رونالدو درباره وی می گوید:
هنگامی که کریستیانو کودک بود؛ همه او را بچه گریان خطاب می کردند، زیرا
او همیشه برای هر چیزی گریه می کرد و سریع ناراحت می شد.”
8-کریستیانو رونالدو رابطه خوبی با هم کلاسی هایش داشت، اما پرتاب صندلی
به سمت معلم در سن ۱۴ سالگی این موضوع را تحت الشعاع قرار داد. وی اظهار
داشت که معلم به او بی احترامی کرده است. این دوران نقطه عطف زندگی رونالدو
به شمار می رود، زیرا پس از این ماجرا مادرش از وی خواست که به طور کامل
روی فوتبال تمرکز کند و همین امر او را به ستاره ای جهانی تبدیل کرد.
9-پائول کاردوسو نخستین مربی رونالدو در اسپورتینگ لیسبون در این رابطه می گوید: هنگامی که توپ به کریستیانو رونالدو می رسید، او به راحتی دو تا سه نفر را پشت سر می گذاشت. پس از بازی سایر بازیکنان دور او جمع می شدند، زیرا می دانستند که او با بقیه فرق دارد.”
10-هنگامی که رونالدو نوجوان بود، او در سالن ورزشی به پای خود وزنه می بست و با آن ها تمرین می کرد. وی اعتقاد داشت که این کار تکنیک های بازی فوتبال را بهبود می بخشد.
اگر این دو الی سه هفته اخیر و تمامی حواشی فال اوت 76 را نادیده بگیریم، به جرات میتوان گفت Battlefield V جنجالیترین بازی امسال بوده است. آخرین نسخه از سری بتلفیلد ابتدا به بدترین شکل ممکن با تریلری بسیار ضعیف معرفی شد. بعد از آن دایس و الکترونیک آرتز هنگام مواجه شدن با انتقاد و شکایت تند طرفداران، ترجیح دادند آنها را تحصیل نکرده خوانده و به راحتی بگویند «اگر بتلفیلد 5 را دوست ندارید، این بازی را ن».
در نهایت نسخه بتا بازی که شهریور ماه منتشر شد، نشان داد که حتی Battlefield V از لحاظ فنی و گیمپلی نیز از ایرادات بزرگی رنج میبرد. همین موضوع هم باعث تا بسیاری از کسانی که بازی را پیش کرده بودند، پشیمان شده و خود را لغو کنند.
در مطلب دیگری که چندی پیش منتشر شد، سعی کردم مفهوم SJW را کمی روشنتر کنم و توضیح دهم چرا بتلفیلد 5 احتمالا شکست میخورد. هنوز برای قضاوت زود است و زمان کمی از انتشار بازی گذشته اما Battlefield V در هفته ابتدایی 63 درصد کمتر از نسخه قبلی بوده، دو گاه بزرگ آمریکا قیمت بازی را 30 دلار کاهش دادند و Best Buy نیز نسخه فیزیکی را با قیمت 40 دلار برای تمامی پلتفرمها به حراج گذاشته است.
حالا میدانید در چنین شرایطی بدترین اتفاقی که ممکن است بیافتد، چیست؟ اینکه Battlefield V حالا که با تاخیر یک ماهه منتشر شده، واقعا بازی خوبی باشد و تمام زحمات تیم ساخت قربانی اشتباهات تیم مارکتینگ و تهای غلط الکترونیک شود. متاسفانه این اتفاق افتاده است.
کوتاه، متفاوت و تکراری
بخش داستانی بتلفیلد 5 را میتوان به راحتی میتوان با سه صفت بالا توصیف کرد. بخش تک نفره که حالا از نسخه قبلی به بعد War Stories نام دارد، هیچ وقت تمرکز اصلی سری بتلفیلد نبوده است و طرفداران بازی هم این نکته را به خوبی میدانند. اما بر خلاف وعدههای دایس و الکترونیک آرتز، بخش داستانی این نسخه ناقصترین و کوتاهترین در سری است؛ البته اگر نسخههای فاقد قسمت تک نفره را نادیده بگیریم.
بخش تک نفره بتلفیلد 5 شامل چهار داستان میشود که در مقایسه با نسخه قبلی، یک داستان یا همان Story کمتر است اما نکته عجیبتر اینکه در حال حاضر تنها سه قسمت در دسترس بوده و داستان پایانی این بخش تازه قرار است در چند روز آینده منتشر شود.
هر کدام از این داستانها هم با وجود آنکه به سراغ وقایع و جبهههایی متفاوت و کمتر شنیده شده از جنگ جهانی دوم میروند، خود در ساختار و طراحی روندی تکراری دارند.
هر مرحله با مقدمهای حماسی و هیجانانگیز آغاز میشود، به نقطهای میرسد که فکر میکنید به پایان رسیده اما با یک پیچش داستانی نیمه دوم داستان کلید میخورد، حالا باید به تنهایی چند آبجکت(از کامیون گرفته تا ایستگاههای رادیویی) را منفجر کنید و در آخر به میان پرده انتهایی برسید. در مرحله بعدی این سیر دوباره عینا تکرار میشود.
بر خلاف بتلفیلد 1 که هر کدام از مراحل داستانی آن روی جنبههای مختلف گیمپلی چون وسایل نقلیه تمرکز داشت، Battlefield V به سبک نسخه چهارم محیطهای بزرگی را در اختیار مخاطب قرار میدهد که برای رفتن از نقطهای به نقطه دیگر میتوانید از وسایل نقلیه موجود استفاده کنید.
اما این وسایل نقلیه تقریبا هیچ وقت به کار نمیآیند و هر سه مرحله به طرز عجیبی روی پیشروی به صورت مخفیکاری اصرار دارند که متاسفانه سیستم و مکانیزم آن کم ایراد هم نیست.
در کل این بخش زودتر از آنچه که فکرش را بکنید به پایان میرسد، اما در همان مدت به شدت تکراری و کلیشهای میشود و تنها هر از چند گاهی برخی نوآوریهای کوچک چون استفاده از چوب اسکی در کوهستانهای نوروژ یا تلاش برای زنده ماندن در سرمای کشنده آن تا حدودی طراحی تکراری مراحل را کمرنگتر میکند.
نسخه بتا را فراموش کنید
اما با تجربه کردن بخش چند نفره بازیست که تازه میفهمید بتلفیلد 5 در دو ماه گذشته چقدر تغییر کرده. سیستم ریوایو یا همان نجات دادن همتیمیها که یکی از بزرگترین معضلها در نسخه بتا بود، حالا به لطف سرعت بیشتر خالی شدن نوار آن و نزدیک شدن زمان ریوایو به زمان ریسپاون شدن، به هیچ وجه به اندازه گذشته آزاردهنده نیست.
البته همچنان بارها پیش خواهد آمد با چنین منظره عجیب و نه چندان جالبی رو به رو شوید که چند سرباز دشمن زخمی روی زمین میغلتند و برای کمک فریاد میزنند و شما هم نمیتوانید برای خلاص کردن آنها کاری کنید.
ادامه مطلب هم جذابه :)))
امام خمینی در روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى ) در شهرستان خميـن از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله عليها, روح الله المـوسـوى الخمينـى پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد .
او وارث سجاياى آبا و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هدايت مردم وكسب معارف الهى كـوشيـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمينـى مرحوم آيه الله سيد مصطفى مـوسـوى از معاصريـن مرحـوم آيه الله العظمـى ميرزاى شيـرازى (رض), پـس از آنكه ساليانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نايل آمـده بـود به ايران بازگشت و در خميـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دينـى بـود. در حـاليكه بيـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت،طاغوتيان و خـوانيـن تحت حمايت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئيهايشان به مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسير خميـن به اراك وى را به شهادت رسانـدنـد.
بديـن ترتبيب امام خمينى از اوان كـودكى با رنج يتيمى آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گرديد. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آيه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانيف ) بوده است. همچنيـن نزد عمه مكرمه اش ( صاحبه خانم ) كه بانـويى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزيز نيز محـروم گـرديد .
هجـرت امام خمینی به قـم و تحصيل دروس تكميلـى:
اندكـى پـس از هجرت آيه الله العظمـى حاج شيخ عبد الكريـم حايرى يزدى ـ رحمه الله عليه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمينـى نيز رهسپـار حـوزه علميه قـم گرديد و به سرعت مراحل تحصيلات تكميلى علوم حـوزوى را نزد اساتيد حـوزه قـم طـى كرد.
ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:
ميرزا محمد ثقفي تهراني در زمان تحصيل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح الله مصطفوي خميني (حضرت امام) كه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد كه همين آشنايي، واسطه ازدواج امام خميني(ره) با بانو ثقفي در سال 1308 شمسي شد.
امام خميني در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین ان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.
ثمره
اين ازدواج تولد سيد مصطفي، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سيد احمد در 26
اسفند 1324 و خانمها سيده فريده، سيده زهرا و سيده صديقه بود.
پـس از رحلت آيه الله العظمـى حـايـرى يزدى تلاش امـام خمينـى به همراه جمعى ديگر از مجتهديـن حـوزه علميه قـم به نتيجه رسيـد و آيه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعيـم حـوزه علميه عازم قـــم گرديد. در اين زمان, امام خمينـى به عنـوان يكـى از مـدرسيـن و مجتهديـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علميه قـم به تدريـس چنديـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فيضيه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـديه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و . همت گماشت و در حـوزه علميه نجف نيز قريب 14 سال در مسجـد شيخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بيت و فقه را در عاليترين سطـوح تدريـس نمود و در نجف بـود كه براى نخستيـن بار مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولايت فقيه بازگـو نمود .
امـام خمينـى در سنگـر مبـارزه و قيــام:
روحيه مبارزه و جهاد در راه خدا ريشه در بينـش اعتقادى و تربيت و محيط خانـوادگى و شرايط سياسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ايشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سير تكاملى آن به مـوازات تكامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از يكسـو و اوضاع و احـوال سياسـى و اجتماعى ايران و جـوامع اسلامـى از سـوى ديگـر در اشكـال مختلف ادامه يـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتـى پـديد آورد تا امام خمینی در رهبـريت قيام و روحـانيت ايفاى نقـش كنـد و بـديـن تـرتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگـى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامـى بـودن انگيزه ها, و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى ششـد بر فصل نـويـن مبارزات ملت ايران كه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد
ادامه مطلب رو از دست نده :))))
بیوگرافی فردوسی شاعر (زندگینامه دانشمندان)
در زندگی نامه فردوسی اینگونه آمده است که : حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان متولد شد. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده می باشد. نام کوچک او را در بن مایه های کهن تر حسن” نیز نوشته اند. پدرش از دهقانان توس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند گردید.
چنان که می دانیم دهقانان” یک طبقه از مالکان بودند که در دوره ی ساسانیان در ایران زندگی میکردند و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل میدادند و صاحب نوعی اشرافیت ارضی” بودند.
زندگانی آنان در کاخهایی که در اراضی خود داشتند سپری میشد. آنها به وسیله ی روستاییان” از آن اراضی بهره برداری می کردند و در جمع آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همکاری می نمودند و حدوداً تا زمان حمله مغول به تدریج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضییقات گوناگون از بین رفتند.
همانگونه که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی او هم زمان با گونه ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری شروع شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین های فرارود بود.
در درای همین دو سده تعداد چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی در حال مشاهده کوشش های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت گام همان راه شد.
زندگینامه فردوسی – ابوالقاسم فردوسی که بود؟
درباره دوران کودکی و نوجوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن مایه های کهن جز افسانه و خیال بافی چیزی به چشم میخورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی – فرهنگی شاهنامه، میتوان این را دریافت که فردوسی در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف نگری در سروده ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده است. همچنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی اینگونه میشود برداشت کرد که فردوسی با زبان عربی و دیوان های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده است.
زندگینامه فردوسی – سرودههای فردوسی
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شده است. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بوده اند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان 30 سالگی فردوسی میدانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی میتوان اینچنین برداشت نمود که او در جوانی نیز به سرایندگی می پرداخته است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان های کهنی که در داستان های گفتاری مردم جای داشته اند، آغاز نموده است. از میان داستان های شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه کاره ماندن گشتاسب نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب نامه بوده است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان تختِ شاهِ جهان” رفت تا آن را پیدا کند و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر شاهنامهٔ ابومنصوری” را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده است و شاهنامه ابومنصوری” به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.
شاهنامه پرآوازه ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشته های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری شروع کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت ها به انجام رساند:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار به نام جهان داور کردگار
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به 20 سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سالها هم زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن 65 سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل نمود. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در 71 سالگی فردوسی بوده است:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهان داور کردگار
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود نکرد اندر این داستانها نگاه” و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی قسمت های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را 80 ساله و جای دیگر 76 ساله خوانده است.
زندگینامه فردوسی – آرامگاه فردوسی در شهر توس
محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگینامه فردوسی و گفته های وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه گیری کرده است که فردوسی می بایست پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.
پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن ابوالقاسم فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری نمود و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.
زندگینامه فردوسی – مذهب فردوسی
بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیهای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بوده است، ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده اند.
بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است هر سال در این روز آیین های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.
شهید گرانقدر محمدعلی رجائی در سال 1312 هجری شمسی در خانوادهای متدین در شهرستان قزوین چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوار او مرحوم کربلائی عبدالصمد در بازار به شغل علاقبندی(تکمه ی و وسایل خرازی) روزگار میگذرانید و از اعضای ثابت انجمن منتظرین امام زمان(ع) قزوین به شمار میرفت. کربلائی عبدالصمد با همیاری دوستان دیگر بازاری خود که عموماً از افراد متدین و متعهد بودند با پرداخت مبالغ مختصری به دوام جلسات و بقای این انجمن کمک میکردند .
نقش این انجمن در دورانی که روسها در قزوین حضور داشتند و افکار غیر مذهبی و مارکسیستی خود را در بین جوانان ترویج مینمودند در جهت مصونیت از آسیبپذیری جوانان قزوین بسیار حساس بود. مرحوم کربلائی عبدالصمد در چنان مرحلهای از تدین قرار داشت که رژیم پهلوی(اول) را رژیمی غاصب و معامله با مأموران دولت پهلوی را حرام میدانست مثلاً اگر ناچار میشد جنسی را به مأمور دولت بد وجه آن را با بقیه پولهای خود مخلوط نمیکرد بلکه در جایی مستقل نگه میداشت تا در مصارفی مانند پرداخت عوارض و مالیات. آن را به خود دولت برگرداند.
مادر شهید رجائی زنی پاکدامن و متدین بود که در بین اعضای فامیل از شخصیت و احترام خاصی برخوردار بود. پس از درگذشت شوهر در سال 1316 دامان پاک و پرمهر این بانوی فداکار کانون تربیت شهید رجائی گردید.
شهید رجائی پس از مرگ پدر آنگونه که در خاطرات خود گفته است، با نظارت دائی و مساعدت برادر بزرگ خود دوران حساس طفولیت را سپری کرد. از همان آغاز با علاقه و استعدادی که از خود نشان میداد به همراه برادر بزرگ خود در جلسات و هیئتهای مذهبی عزاداری نوجوانان محلی که در آن زندگی میکرد، شرکت می کرد. در ایام عزاداری سالار شهیدان بارها دیده میشد این نوجوان کم سن و سال با جثه لاغر و ضعیفی که داشت در پیشاپیش صفوف نمازگزاران میایستد و به مردمی که به خوبی پدر او را میشناختند خطاب میکند که مردم من محمد یتیم هستم و پس از آنکه حال و هوای مجلس را دگرگون میکرد دفترچه کوچک نوحه خود را در میآورد و برای مردم نوحه میخواند.
از همان آغاز خصوصیات منحصر بفردی که در او دیده میشد، شخصیتی قابل توجه را در اذهان برای وی در آینده ترسیم مینمود.
فوت پدر، خانواده را دچار تنگی و سختی معیشت کرد تا جای که محمدعلی که دوران تحصیل ابتدایی خود را در دبستان ملی فرهنگ میگذرانید ناچار شد در این دوره بجای اینکه مانند سایر همسن و سالهای خود به بازیها و سرگرمیهای دوران کودکی بپردازد، در مغازه یکی از بستگان نزدیک خود در بازار قزوین ضمن تحصیل به کار مشغول شود، که این امر تا پایان دوره تحصیلات ابتدایی او ادامه داشت.
محمدحسین، برادر بزرگ شهید رجائی از دوران شاگردی برادر خود در بازار قزوین خاطره عجیبی دارد که حاکی از ظهور تدریجی ابعاد برجسته شخصیت شهید رجائی است، وی می گوید:
«صاحب مغازهای که برادرم شاگردی او را میکرد به دلیل کمی سن و یتیم بودن وی، گاهی با او رفتاری از روی ترحم داشت اما محمدعلی که نمیخواست با او رفتار ترحم آمیزی بشود، این رفتارها را نمیپسندید و عکس العمل نشان میداد.»
گاهی هم که از برخی اعضای فامیل چنین رفتاری را میدید به اعتراض میگفت:
من میدانم چون پدرم را از دست داده و یتیم هستم این برخوردها را با من میکنید.»
دوران نوجوانی.
دوران نوجوانی و جوانی شهید رجائی آکنده از نکات جالب است. به رغم آنکه محیط رشد وی یک محیط مذهبی بود اما در میان هم سن و سالهای او رفتار ناپسند شیوع فراوان داشت و محمدعلی جدا از آنکه در هیچ یک از اعمال و رفتار ناپسند همسالان خود مشارکت نکرد، بلکه تلاش نمود با فراهم کردن وسایل ورزش باستانی، توجه آنها را به ورزش معطوف نماید.
اوقات فراغت او به درس و مطالعه میگذشت، به نحوی که اهتمام او به مطالعه دروس زبانزد اعضای فامیل بود. بارها دیده میشد در محافل گرم و صمیمی خانوادگی کتاب درسی خود را میگشود و بیاعتنا به حوادث اطراف خود که معمولاً برای یک نوجوان جذاب است، مشغول مطالعه یا انجام تکالیف درسی خود میگردید.
شهید رجائی برخی دیگر از اوقات فراغت خود را به زیارت امامزاده شاهزاده حسین و دیگر بقاع متبرکه قزوین اختصاص میداد. وی با درآمد مختصری که از بازار بدست میآورد در روزهای جمعه دوچرخهای کرایه میکرد و با هم سن سالهای خویشاوند خود از صبح تا بعدازظهر به تفریح و زیارت میپرداخت.
از عادت خوب او در این دوران آن بود که روزهای جمعه بر تربت پدر و برادرش که در نزدیکی شاهزاده حسین مدفون شدهاند حاضر میشد و فاتحه میخواند و برای آنها طلب آمرزش و رحمت میکرد.
در این دوران مادر شهید رجائی با فداکاری هر چه تمامتر فرزندان خود را تربیت میکرد. شهید رجائی از این دوران و فداکاری مادرش چنین گفته است:
«مادرم با تلاش و کوشش و حفظ شدید حیثیت خانوادگی در بین همه فامیل، ما را با یک وضع آبرومندانهای اداره میکرد و برای اداره زندگیمان به کارهای خانگی که آن موقع معمول بود نظیر شکستن و هسته کردن بادام و گردو و فندق و از این قبیل کارها میپرداخت.تنها دارایی قابل ملاحظه ما یک منزل کوچک بود که زیرزمینی داشت . مادرم با تلاش پیگیر در آن زیرزمین اقدام به پاک کردن پنبه و هسته کردن بادام و گردو و . می نمود و زندگیمان را به طرز آبرومندانهای اداره میکرد. اغلب اوقات سرانگشتانش ترک داشت وقتی علت آن را میپرسیدند اظهار میکرد در اثر شستن ظروف و لباس و کارهای منزل چنین شده است.»
مهاجرت به تهران .
سختی معیشتی که خانواده به شدت با آن درگیر بود باعث شد برادر بزرگ شهید رجایی به تهران عزیمت نماید و برادر کوچک و مادر خود را در قزوین نگه دارد. در سال 1326 که محمدعلی چهارده ساله بود تصمیم گرفت برای ادامه کار در بازار به تهران عزیمت کند. او با مادرش به تهران آمد و در منزلی که برادرش اجاره کرده بود ساکن شد.
پس از استقرار با کمک و راهنمایی برادرش به شاگردی در بازار تهران پردخت. ابتدا در یک مغازه آهن ی و سپس بلوری کار میکرد و با در آمدی که داشت به همراه مادرش گذران زندگی مینمود. وی همزمان با کار در بازار به ادامه تحصیلات خود که بطور موقت رها کرده بود پرداخت. شهید رجائی در بازجوئیهای خود از این دوران به تشریح سخن گفته است:
«شبها به جلسات قرآن میرفتم. در چهاردهسالگی یا پانزده سالگی به دبستان ملی حمدیه (گذرقلی) کلاس شبانه جامعه تعلیمات اسلامی رفتم.»
«در جامعه تعلیمات اسلامی که آقای ناصح خمسی مدیر بود و دانش آموزانی را که سواد ششم ابتدایی داشتند تعلیم می داد و برای تبلیغ و جمعآوری اعانه به مساجد و اجتماعات میبرد، من هم دراین برنامه شرکت میکردم و چون تا اندازهای برگتر شده بودم مطالب در من تأثیر بیشتری میکرد. مدتی در این برنامه بودم که گردانندگان مدرسه اقدام به تأسیس گروه شیعیان کردند. مرکز این گروه جنوب پاکجشهر طبقه دوم ساختمان قو بود. من چند جلسه آنجا رفتم.»
دوران دست ی شهید رجایی در همین سال هاست که وی با یکی از دوستان و بستگان نزدیک خود به نام محمد شیروانی به صورت مشارکتی اقدام به ظروفی از جنس روی، نظیر کتری، قابلمه و بادیههای آلومینیومی و آنها در محلات و خیابانهای جنوب شهر نمود و تلاش کرد با درآمدهای حاصله از آن زندگی خود و مادرش را اداره کند.
ورود به نیروی هوایی(1328).
شهیدرجائی در این ایام با م برادر و یکی از نزدیکان خود، تصمیم گرفت به نیروی هوایی وارد شود. چون با مدرک ششم ابتدایی میتوانست به صورت پیمانی به استخدام نیروی هوایی درآید.
او از این رهگذر میتوانست با حقوقی که دریافت میکرد هم تغییری در سطح زندگی خود و مادرش ایجاد نماید و هم این فرصت را مییافت که در این دوران 5 ساله به صورت شبانه به تحصیلات خود ادامه دهد و در آخرین سال خدمت پیمانی به دریافت دیپلم ریاضی دبیرستان آذر نائل شود.
شهید رجائی در بازجوئیهای خود نوشته است:
«دراین موقع وارد نیروی هوایی شدم و پس از گذراندن دوره آموزشگاه به تحصیل شبانه برای ادامه تحصیل پرداختم، ولی وجود کار روزانه و تحصیل شبانه تمام وقتم را گرفته بود به جز ایام تابستان که فرصت جلسات مذهبی را پیدا میکردم.»
صنعت بازیسازی روندی رو به رشد را طی میکند و هر ساله شاهد بازیهای بزرگی هستیم که توسط کمپانیهای مختلف عرضه میشوند. سال ۲۰۱۶ در مجموع سال خوبی برای بازیهای ویدیوی بود و آثار زیادی در این سال عرضه شدند. حال با فرارسیدن سال ۲۰۱۷، منتظر هستیم تا ببینیم امسال بازیهایی که عرضه میشوند چه کیفیتی و عملکردی خواهند داشت. در این مقاله قصد داریم نگاهی به ۲۰ بازی موردانتظار سال ۲۰۱۷ داشته باشیم.
پیش از اینکه سراغ مقاله برویم، بهتر است به دو نکته اشاره کنیم: یک اینکه در این مقاله ترتیب خاصی مدنظر نبوده و بازیها بر اساس حروف الفبا لیست شدهاند و دوم هم اینکه بازی Scalebound نیز در لیست ما حضور داشت که پس از انتشار خبر لغو شدن آن، مجبور شدیم آن را حذف کنیم.
کاراکتر کرش یکی از محبوبترین شخصیتهای دنیای بازی و بازیهای Crash Bandicoot هم جزو بهترینها در سبک پلتفرمینگ هستند. زمزمههای ساخت نسخه جدیدی از این مجموعه محبوب از مدتها پیش بر سر زبانها افتاده بود و زمانی که در جریان PSX 2015 شان لیدن، مدیر سونی، با تیشرتی منقش به کرش وارد صحنه شد، افراد زیادی انتظار داشتند تا این نسخه جدید بهزودی معرفی شود. ولی خب این اتفاق رخ نداد تا اینکه در جریان E3 2016، سونی در جریان نمایش سراسر هیجانش، از ریمستر سه نسخه کرش بندیکوت رونمایی کرد و چندی پیش هم مشخص شد که این مجموعه با نام Crash Bandicoot N. Sane Trilogy و در سال ۲۰۱۷ برای پلیاستیشن 4 عرضه خواهد شد. سری بازیهای کرش بندیکوت حتی با گذاشت مدت زمان زیادی از عرضه کماکان سرگرمکننده و لذتبخش هستند و قطعا تجربه آنها با گرافیک امروزیتر لذتبخشتر هم خواهد بود.
هنوز به صورت دقیق مشخص نیست که Crash Bandicoot N. Sane Trilogy در چه تاریخی عرضه میشود. با این حال شایعاتی توسط چند خردهی منتشر شده که از عرضه آن در ماه اسفند خبر میدهند. شما میتوانید جدیدترین تریلر از گیمپلی این بازی را در زومجی تماشا کنید.
در جریان E3 2014 بازی Cuphead با انتشار تریلری به عنوان یک بازی پلتفرمر معرفی شد. در این بازی شخصیتی را که ظاهری چون یک فنجان دارد کنترل خواهید کرد و باید مراحل مختلف این بازی اکشن/پلتفرمر را پشت سر بگذارید. این بازی با گرافیکی چون کارتونهای دهه ۳۰ میلادی ساخته میشود و ابتدا قرار بود در سال ۲۰۱۶ عرضه شود که سازندگان چندی پیش از تاخیر خوردن آن تا تاریخ نامشخصی از ۲۰۱۷ خبر دادند. سازندگان اعلام کردند که ابتدا قصد داشتند با حذف بخشهایی از بازی آن را در ۲۰۱۶ عرضه کنند ولی در نهایت تصمیم گرفتند تا ضربهای به کیفیت بازی نزنند و در عوض عرضه آن را تا سال ۲۰۱۷ به تاخیر بیندازند.
سازنده این بازی یعنی استودیو استودیوی MDHR توسط دو برادر کانادایی تاسیس شده و Cuphead از اولین تجربههای آنها در صنعت بازیسازی است. این اثر سعی داد تا حس و حال بازیهای کلاسیک سبک پلتفرمر را زنده کند. یکی از ویژگیهای اصلی این بازی سختی بالای آن درست مثل بازیهای قدیمی است که از هر طرف دشمنان به سمتتان حمله میکردند و با غولآخرهای بسیار سرسختی هم روبرو میشدید. برای اینکه بیشتر با این بازی و مخصوصا غولآخرهایش آشنا شوید، میتوانید مقاله «۱۰ غولآخر بازی Cuphead که باید برای شکست دادن آنها آماده شویم» را بخوانید.
For Honor یکی از بازیهای یوبیسافت است که به مانند اکثر آثار بزرگ این کمپانی، هایپ زیادی پیرامون آن وجود دارد. در چند وقت اخیر مشاهده کردهایم که برخی از این هایپهای کمپانی فرانسوی در نهایت به ایدههای توخالی و پوچ تبدیل شدهاند و در برخی هم نتیجه یک بازی موفق بوده است. For Honor توسط استودیو خوشنام یوبیسافت مونترئال ساخته میشود و قرار است نبردهای عظیم با سلاحهای سرد را شبیهسازی کند. گیمرها امکان انتخاب از بین سه کلاس وایکینگ، شوالیه و سامورایی را خواهند داشت که البته هریک زیرشاخههایی نیز دارند که تنوع کلاسهای بازی را افزایش میدهد. بهعلاوه سبک مبارزاتی هر کلاس هم کاملا منحصربهفرد است.
For Honor هم دارای بخش تکنفره داستانی است و هم قرار است یک بخش چندنفره جذاب داشته باشد که در آن میتوانید در نبردهای وسیع شرکت کرده یا اینکه با دوستانتان دوئل کنید. یکی از مواردی که سازندگان بازی تاکید زیادی روی آن داشتهاند، شبیهسازی واقعی مبارزه با شمشیر و دیگر سلاحهای سرد به گونهای است که گیمر حس خواهد کرد واقعا یک سلاح در دست گرفته و در حال مبارزه است. همچنین چندی پیش نسخه آلفای این بازی عرضه شد که بازخورد کاربران از آن اکثرا مثبت بود. به هر حال باید تا ۲۶ بهمن و عرضه بازی منتظر ماند و دید که آیا For Honor میتواند یک شبیهساز واقعی و لذتبخش نبرد باشد یا خیر.
بازیهای شوتر تاکتیکی محبوبیت بسیار بالایی در بین گیمرها و مخصوصا طرفداران بازیهای اکشن دارند و این افراد امسال قادر به تجربه بازی Ghost Recon: Wildlands، محصول یوبیسافت خواهند بود. بازیای که جدیدترین نسخه از یکی از قدیمیترین مجموعهها است. Ghost Recon: Wildlands داستان یک گروه چهارنفره از سربازها را روایت میکند که برای مبارزه با کارتل مواد مخدر به بولیوی اعزام میشوند. این اثر یک بازی کاملا جهانباز خواهد بود و به گیمرها اجازه داده میشود تا ماموریتها را به دلخواه انجام داده و از آن مهمتر به سبکی که دوست دارند و از مسیری که حس میکنند بهتر است، با دشمنان مبارزه کنند. همچنین سازندگان دقت زیادی در شبیهسازی دقیق محیط بولیویی کردهاند تا دنیایی واقعی و باورپذیر را در بازی شاهد باشیم.
یکی از جالبترین ویژگیهای بازی داشتن حالت Co-op یا همکاری تیمی است که میتوانید با دوستانتان در تیمی چهارنفره آن را تجربه کنید. بسیاری از افراد Ghost Recon: Wildlands را شبیه به دیویژن، اما در محیطی جنگلی و کوهستانی بولیوی میدانند. درست است که The Division ضعفهایی داشت، ولی تجربه آن به صورت همکاری تیمی واقعا لذتبخش بود و احتمال اینکه این لذت را بتوان در نسخه جدید Ghost Recon هم تجربه کرد زیاد است و البته امیدواریم که در این اثر شاهد مشکلات بازی The Divison نباشیم تا لذت تجربه یک شوتر تاکتیکی واقعی از ما گرفته نشود.
Ghost Recon: Wildlands در تاریخ ۱۷ اسفند سال جاری عرضه خواهد شد و البته یک نسخه بتای عمومی نیز خواهد داشت.
سری Gran Turismo جزو محبوبترین بازیهای سبک شبیهساز ماشینسواری است که جدیدترین نسخه آن یعنی Gran Turismo Sport ابتدا قرار بود در پاییز سال ۲۰۱۶ وارد بازار شود. با این حال استودیو پولیفانی دیجیتال، سازنده بازی، تصمیم گرفت تا برای بهبود کیفیت بازی عرضه آن را تا تاریخ نامشخصی از سال ۲۰۱۷ به تاخیر بیندازد. Gran Turismo Sport قرار است به صورت انحصاری برای پلیاستیشن 4 عرضه شود و البته با هدست واقعیت مجازی پلیاستیشن VR نیز قابل تجربه خواهد بود. کازونوری یامائوچی، کارگردان بازی، طی مصاحبهای اعلام کرده بود که بازی قرار است در زمان عرضه ۱۴۰ ماشین داشته باشد که این تعداد در نهایت و پس از عرضه DLCها، به ۴۰۰ الی ۵۰۰ ماشین خواهد رسید که این خود نشانگر عظمت بازی است.
همچنین یکی از مواردی که سازندگان بازی دقت و تمرکز زیادی روی آن داشتهاند، خلق گرافیکی کاملا طبیعی و باورپذیر است. به همین منظور هم قرار است بازی به صورت کامل از HDR بهره ببرد و این فناوری باعث خواهد تا یک سری از ماشینهای بازی برای اولین بار با رنگ کاملا واقعی خودشان نمایش داده شوند. علاوه بر آن جزییات گرافیکی دیگر بازی نیز با توجه به تریلرهای جدید آن، بسیار زیبا و طبیعی به نظر میرسند و از نظر گیمپلی هم با توجه به سابقه تیم سازنده میتوان انتظار یک شبیهساز رانندگی عالی را داشت که میتواند برای مدتهای طولانی و تا عرضه نسخه بعدی GT، طرفداران این سبک از بازیها روی پلیاستیشن 4 را سرگرم نگه دارد.
ادامه مطلبو اصلا از دست نده :)))
درباره این سایت